سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش متوسطه دوره اول فلاورجان

نقش رفتارهای عبادی در بهداشت روانی

قسمت دوم

 نقش رفتارهای عبادی در بهداشت روانی

4.فصل چهارم: آسیب شناسی عبادت

ممکن است تصور کنید چرا با انجام بسیاری از عبادت‌ها و پذیرفتن مشقت آن‌ها تاثیراتی را که ذکر فرمودند حاصل نشده است. چه بسیار از معبدانی که تارک دنیا شده‌اند و از کثرت عبادت، آثار و جوارح آن‌ها، به نشانه‌هایی سلوک شده است. پیشانی‌ها و زانوهای پینه بسته، چشمان کم سو و ...، مرتب حضور داشتن در مساجد و زیارتگاه‌ها، بسیار سفرهای زیارتی رفته‌اند و پسوند حامی را به دنبال خود دارند. ولی وقتی در زندگی آن‌ها دقیق می‌شویم می‌بینیم از آسایش و آرامش خبری نیست. این گونه افراد سبب می‌شوند که دیگران نیز نسبت به عبادت و دین و تقوا دل زده شوند. غافل از اینکه عبادت شرایط و ضوابط خاص خود را دارد. اگر قرار بود صرف انجام دادن یک عبادت برای انسان آثاری که ذکر شد را داشته باشد، یک آدم ماشینی تنظیم شده، از عابدترین عابدها بهتر عمل می‌کرد. ما در این مجال سعی خواهیم کرد بعضی از شرایط عبادتی را که موجب تقرب به پروردگار می‌شود وآرامش را برای فرد به همراه می‌آورد را متذکر شویم. (11)

4-1 ریا:

در روایتی از امام معصوم روایت شده :*الریاء آفَةُ العبادةِ* ریا آفت عبادت است (12)
ویا در آیه ای از قرآن کریم آمده است: *والذین یُنفِقونَ اَموالَهُم رثآءَالنّاس و لا یومنون بالله و لا بالیَومِ الآخِرِ وَ مَن یَکُنِ الشّیطانُ لَهُ قریناً فسادَ قریناً* و آن‌ها که اموال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می‌کنند و ایمان به خدا و روز باز پسین ندارند چرا که شیطان رفیق و همنشین آن‌هاست؛ و کسی که شیطان همنشین و قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است. (13)
یکی از اصحاب می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله را گریان دیدم، عرض کردم: چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: من بر امتم از شرک و چند گانه پرستی بیمناکم! بدانید آن‌ها بت نخواهند پرستید و نه خورشید و ماه و قطعات سنگ را، ولی در اعمالشان ریا می‌کنند (و از این طریق وارد وادی شرک می‌شوند). (14)

4-2 فقدان اخلاص:

از مهم‌ترین نشانه های عبادت سالم که مورد قبول درگاه الهی قرار می‌گیرد داشتن اخلاص در عبادت می‌باشد. چنانچه در آیات و روایات بسیاری نسبت به آن تاکید شده است:
*قُل أَ تُحاجّونَنا فی الله وَ هُوَ ربُّنا و ربُّکُم و لَنا اعمالُنا وَ لَکُم أَعمالُکُم وَ نَحنُ لَهُ مُخلِصون*ای پیغمبر به اهل کتاب بگو که شما را با ما در موضوع خدا چه جای بحث و جدل است در صورتی که او پروردگار ما و شماست و ما مسئول کار خود و شما مسئول کردار خویش هستید چیزیکه هست مائیم تنها ملتی که خدا را به یکتایی شناخته و او را از روی خلوص پرستش می‌کنیم. (15)
در اینکه اخلاص به چه معنایی می‌باشد در کتب مختلف تفسیری تعاریفی نسبتا مشابه ذکر شده که ذکر آن‌ها خالی از فایده نیست:
اخلاص یعنی پاک کردن چیزی از هر چه که غیر آن باشند (16)
اخلاص در قرآن بدین معناست که بنده چیزی یا کسی را در بندگی و عبادت خداوند شریک قرار ندهند و پرستش و خضوع او فقط برای جلب رضای خداوند باشد. (17)
از امام صاق (علیه السلام) روایت شده است: پروردگار شما مهربان است و عمل کم را قبول می‌کند. بنده خداوند دو رکعت نماز را فقط برای رضای خدا می‌خواند و خدا او را به خاطر همان دو رکعت داخل بهشت می‌کند. (18)
از طرفی توجه به غیر خدا و رضایت و خوشامد غیر او از بزرگ‌ترین عوامل نابودی عمل ذکر شده است چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:پروردگارتان فرموده: من شریک خوبی هستم. هر کسی که در کارش احدی از مخلوقات مرا با من شریک قرار دهد، همه آن کار را برای آن شریک قرار می‌دهم زیرا هیچ عملی را قبول نمی‌کنم مگر آنکه برای من خالص و پاک شده باشد. (19)
در آیه ای دیگر از قرآن کریم آمده است: *فَمَن کانَ یرجوا لقاء رَبّهِ فَلیَعمَل عَمَلً صلحاً و لایُشرِک بِعِبادةِ رَبِّه اَحداً*وهر کس به لقای (رحمت) او امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدا احدی را با او شریک نگرداند. (20)
این آیه، حقیقت عمل صالح را در یک جمله کوتاه بیان می‌کند. به تعبیر روشن‌تر، تا حقیقت خلوص و اخلاص در عمل نیاید، رنگ عمل صالح به خود نخواهد گرفت. (21)
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: هرکس برای ریا و خود نمایی نماز بخواند و روزه بگیرد و صدقه بدهد (در عبادت پروردگارش) شریک قرار داده است. (22) سپس حضرت آیه مورد نظر را تلاوت فرمود. در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) می‌خوانیم: «اگر بنده ای کاری را برای جلب رحمت خدا و سرای آخرت انجام دهد، ولی به دست آوردن خشنودی یکی از مردم نیز در انگیزه او دخالت داشته باشد، در حقیقت مشرک است. (23)»

4-3 عبادت از روی عادت:

یکی دیگر از آسیبهای عبادت که عام الشمول نیز می‌باشد، عادت شدن عبادت است. نماز خواندن از روی عادت، روزه گرفتن صر ف فقط اینکه ماه رمضان شده، صدقه دادن، چون عادت کرده قبل از مسافرت یا بیرون رفتن از منزل آن را ادا کند و بسیاری دیگر از عبادت‌ها که عادت شده‌اند. به این دلیل است که هیچ تاثیری در عباتهای ما دیده نمی‌شود و اگرمشاهده شد ناچیز است.
همه‌ی کارها و عبادتهای ما در زندگی دنیوی‌مان تنها یک هدف را دنبال می‌کند و آن هم رسیدن به لقای الهی است اما غافل از آنیم که با انجام دادن عبادتهایمان از روی عادت باعث می‌شویم که این هدف کم رنگ و کم رنگ‌تر شود و حساسیت خود را برایمان از دست بدهد. در این باره ذات حق چه زیبا فرموده است: * أَنَّهُم کَفَروُ لالله و بِرَسولِه و لا یأتون الصَّلوة إِلاّ وَ هُم کُسَالَی*جز آنکه آنها به خدا و رسول او باطنا کافرند و به نماز نیایند جز به حال اکراه و کسالت. (24)
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) :تنها به رکوع و سجود طولانی افرادننگرید، زیرا ممکن است از روی عادت باشد و کنارگذاردن آن سبب ناراحتی شود؛ اما به راستگویی و امانت داری آن‌ها دقت کنید. (25)
در تفسیر این روایت باید متذکر شد که: روایت می‌فرماید که ملاک راستی و امانت رکوع و سجود طولانی نیست، بلکه ایمان افراد است چرا که راستی و امانت از ایمان بر می‌خیزد نه از عبادت طولانی از روی عادت.

4-4 انزوا:

آسیب دیگری که فرد متعبد به عبادت‌های الهی را در دام خود گرفتار می‌کند، انزواطلبی آنست. در خانه نشستن، در تکیه‌ها بسط نشستن و یا اینکه اکثر وقت خود را در مکانهای مذهبی سیر می‌کند. او با این کار می‌خواهد خود را از زندگی دنیوی دور سازد. از استادی شنیدم که می‌گفت: اگر مرد هستید در بین مردم به خدا برسید. زیرا او بر این باور بود که بهترین عبادت‌ها خدمت به خلق است پس دیگر به رهبانیت و گوشه گیری چه نیازی می‌باشد. این گونه اعمال در آیین مسیحیت مشاهده شده است و از آن به رهبانیت تعبیر می‌شود اما پیشوایان دینی ما آن را مردود دانسته‌اند.
انسان موجودی اجتماعی است و تکامل مادی و معنوی او نیز در زندگی جمعی مقدور است. زهد اسلامی به معنی سادگی، حذف تجملات و اسیر نشدن در چنگال مال و مقام است.

4-5 وسواس:

از جمله بیماریهای بسیار خطرناک که گروهی از متدینان گرفتار آن می‌شوند وسواس می‌باشد. وسواس در عبادت یعنی اینکه فرد به تصور ثواب بیشتر و یا اضطراب ناشی از انجام نشدن عمل دست به عمل وسواسی می‌زند. بسیاری از علما وسواس در عبادت را بدعت دانسته‌اند و عامل آن را کافر. این بیماری نیاز به درمان دارد و نصیحتهای اطرافیان تاثیر معکوس در آن دارد.

4-6 تکبر و غرور:

سرچشمه اصلی این عمل ناپسند نشناختن خویشتن است، چرا که اگر انسان خود را به خوبی بشناسد و کوچکی خود را در برابر عظمت پروردگار و ناچیز بودن اعمالش در برابر مسئولیتهای سنگینی که بر عهده دارد و نعمتهای بیشماری را که خدا به او بخشیده، بداند هرگز در جاده خودستایی گام برنمی دارد. غرور و غفلت و خود برتر بینی و تفکرات جاهلی نیز انگیزه های دیگری برای این کار زشت است. خودستایی از آن رو که بیانگر اعتقاد انسان به کمال خویشتن است، مایه عقب ماندگی اوست؛ چرا که رمز تکامل اعتراف به تقصیر و قبول نقص و ضعف‌هاست. به همین دلیل اولیای خدا همیشه به تقصیر خود در برابر وظایف الهی معترف بودند و مردم را از خودستایی و بزرگ شمردن اعمال خویش نهی می‌کردند.
در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) می‌خوانیم «هیچ کس از شما نباید به فزونی نماز و روزه و زکات و مناسک حج و عمره‌اش افتخار کند زیرا خداوند پرهیزگاران را بهتر می‌شناسد.»(26)
حضرت علی (علیه السلام) درباره‌ی ویژگیهای ممتاز پرهیزگاران می‌فرماید:از اعمال اندک خویش ناخشنودند و طاعت بسیار در نظرشان اندک نماید. اینان پیوسته خود را متهم می‌دارند و از اعمال خود بیمناکند. چون یکیشان را به پاکی بستائید، از آن تمجید بیمناک می‌شوند و گویند من به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من داناتر است. پروردگارا مرا به آنچه درباره‌ام می‌گویند، مؤاخذه مکن؛ مرا بهتر از آنچه می‌پندارند، بگردان و گناهان مرا که از آن بی خبرند، بیامرز. (27)

5.فصل پنجم: تاثیرات رفتارهای عبادی در بهداشت روانی


5-1 آرامش روانی:

ویژگی مشترک تمامی عبادت‌ها را باید دوری از گناه و معصیت دانست. گناه و معصیتی که علت اساسی و اولیه ایجاد نابهنجاری‌ها و اختلالات روانی در هر فرد محسوب می‌شود. اصولا نحوه ایجاد تنش‌ها و اضطراب‌ها و هر آنچه با بر هم زدن آرامش و بهداشت روان آدمی در رابطه است را، باید خارج شدن و انحراف از سرشت آدمی دانست. از طرفی یکی از اساسی‌ترین مواردی که فرد را از سرشت و ماهیت بی آلایشش خارج می‌کند، گناه و معصیت می‌باشد. در آیاتی از مصحف الهی به این مهم به زیبایی اشاره شده است:
*الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِاللهِ أَلَا بِذِکرِاللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ*مومنان کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است آگاه باشید فقط با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد. (28)
این مسلم است که تمام تلاش انسان در زندگی برای رسیدن به سعادت است و تمام ترس انسان در زندگی، از مواجهه شدن با بدبختی و محرومیت است و آدمی در این راه هر تلاشی می‌کند و به هر چیزی چنگ می‌زند مانند مال، مقام، فرزند، همسرو ... درواقع به هیچ یک از این اسباب نمی‌توان دل بست و آرام گرفت. (29)
*وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعملُهُم کَسَرابِ بقیعَةٍ یَحسَبُهُ الظَّمانُ مآءً حَتَّی إِذَا جآءَ هُ لَم یَجِد هُ شَیاً*
کسانی که کافر شدند اعمالشان همچون سرابیست در کویر که انسان تشنه از دور آن را آب می‌پندارد اما هنگامی که به سراغ آن می‌آید چیزی نمی‌یابد. (30)
اینان شبیه کسانی هستند که در بیابان، تشنه به سوی آب و به دنبال آب می‌روند، اما آنچه را می‌یابند فقط سراب است. این آیه را باید مثل کسانی دانست که از ذکر الهی رویگردانند و جهت تسکین و آرامش خود به دنبال چیزهایی می‌روند که نه تنها آرامشی را برای آن‌ها فراهم نمی‌آورد بلکه شرایط را برایشان بدتر می‌کند. اینان مال، فرزند، مقام و ... را هدف نهایی خود می‌دانند. می‌توان تصور کرد حال این افراد را، زمانی که به اهداف خود رسیده‌اند و به آنچه می‌خواستند نرسیده‌اند.
«در واقع به هیچ یک از این اسباب نمی‌توان دل بست و آرام گرفت. اما کسی که خدا را بشناسد و باور کند که تمام خیر و خوبی به دست اوست و او سرپرستی بندگان مومنش را به عهده گرفته و آن‌ها را به سعادت می‌رساند، دیگر غم و غصه ای ندارند و دل و جانشان در آرامش کامل به سر می‌برد. این حقیقتی انکار ناپذیر است. اگر کسی که دلش به غیر خدا آرام گشته و از این حقیقت غفلت کرده، لحظه ای به یاد بیاورد که چه وجود پایداری را رها نموده و به چه موجود ناپایداری تکیه نموده اضطراب و پریشانی تمام وجودش را فرا می‌گیرد.»(31)
در قرآن جهت تکمیل این بحث عواقب رویگردانی از یاد خدا را این گونه بیان می‌دارد:
*ومَن أَعرَضُ عَن ذِکری فإِنَّ لهُ معیشةً ضَنکا *هر کس از من رویگردان شود زندگی (سخت) و تنگی خواهد داشت. (32)
کسی که خدا را فراموش کند و با او قطع رابطه نماید، راهی جز دل بستن به دنیا برایش باقی نمی‌ماند و تمام سعی و تلاشش به دست آوردن زندگی بهتر دنیایی خواهد شد. او روز به روز به زندگی دنیایی‌اش را گسترده تر می‌کند و با آن و لذت‌هایش سرگرم می‌شود اما این لذت‌ها چه کم باشد چه زیاد، او را آرام نمی‌کند، چرا که هر چه بدست آورد باز غم چیزهایی را می‌خورد که بدست نیاورده و از طرفی نگران است دارائ؟ ی اش را به خاطر ناملایمات مانند مرگ و مریضی و ...از دست بدهد. پس انسان دنیاپرستی که از یاد خدا بریده- ثروتمند یا فقیر- همیشه در رنج و فشار به سر می‌برد. اما آنکه در پرتو شناخت و یاد خداست می داندمی داند که در پس این زندگی و در نزد خدا حیاتی وجود دارد که آنچه بخواهد، در آن هست و هیچ آفتی در آن وجود ندارد که به او آسیبی رساند و به آنچه خدا برایش مقدر کرده - کم یا زیاد- خشنود است. (33)

5-2 حل شدن مشکلات:


*و من یتق الله یجعل له مخرجا *
این آیه از امید بخش ترین آیات قرآن است که تلاوت آن دل را صفا و جان را نور می‌دهد، پرده های نومیدی را می‌درد و شعاع‌های حیات بخش امید را به قلب آدمی می‌تاباند و به تمام افراد پرهیزگار وعده نجات و حل مشکلات می‌دهد. در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌خوانیم:من آیه ای را می‌شناسم که اگر تمام انسان‌ها دست به دامن آن بزنند برای (حل مشکلات) آن‌ها کافی است. پس آیه‌ی من یتق الله... را تلاوت فرمودند و بارها آن را تکرار فرمودند.
در حدیث دیگری از آن حضرت آمده که خداوند پرهیزکاران را از شبهات دنیا و حالات سخت مرگ و شدائد روز قیامت رهایی می‌بخشد. در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است:هر کس بسیار استغفار کند، خدا برای او از هر اندوهی گشایشی و از هر تنگنایی راه نجات قرار می‌دهد. البته مفهوم آیه آن نیست که انسان تلاش و کوشش را فراموش کند، بلکه تقوا باید با تلاش همراه باشد و اگر با این حال، درها بر روی انسان بسته شد خداوند گشودن آن‌ها را تضمین فرموده است. (34)

5-3 پرورش فضائل اخلاقی:


یکی از فوائدی که انجام عبادت‌ها در پی می‌تواند داشته باشد، رشد و پرورش فضائل اخلاقیست. فرض کنید شخصی شبانه روز در حال انجام عملی و گفتن سخنی است، بعد از مدتی با نا خود آگاه آن عمل و سخنان در عمق وجود او تاثیر گذاشته و در اعضاء و جوارحش پدیدار می‌شود.
عبادت نیز به همین گونه است. فقط انجام یک نماز آن در شبانه روز به آن مضامین عالی می‌تواند تاثیری شگرف در اعمال و جوارح آدمی بگذارد. البته باید گفت که تاثیر عمل در فرد متوقف شرطی است و آن اینکه انجام عمل همراه با علم و آگاهی باشد. فرد بداند چه می‌گوید. چه انجام می‌دهد وگرنه تکرار عمل بدون شناخت و آگاهی آن تاثیری را که باید داشته باشد ندارد. لقلقه کردن ذکری بدون توجه به معنی و مفهوم ذکر و توجه به آن قدرت مطلق، تاثیری چشمگیر نمی‌تواند داشته باشد.
اما فردی که با شناخت و آگاهی مشغول ذکر و عبادت پروردگارش می‌شود، اذکار و عبادت از او شخصی می‌سازد که اوصاف و فضائل پسندیده مقبول درگاه خداوند همچون بخشندگی، مهربانی، خطا پوشی، توکل و ... در او پدیدار شده و از او انسانی وارسته می‌سازد.
حال باید این سوال را مطرح کرد که آیا اختلالات روحی و روانی در این شخص نفوذ می‌کند؟ مگر این نیست که بیماری‌ها و اختلالات روحی در افرادی که از روحیاتی ضعیف و سست بهره می‌برند رسوخ می‌کند. چگونه می‌توان متصور شد برای مثال افسردگی، اضطراب و... در چنین افرادی تاثیر بگذارد.

5-4 پاکسازی درون:

از جمله مسائلی که در ایجاد و پرورش بیماری‌ها و اختلالات روانی تاثیرگذار می‌باشد رزائل اخلاقیست. نابهنجاریهایی که مسبب اصلی اختلالات روانی و روحی می‌باشند عبارتند از:غرور و خودخواهی، بخل و صدها صفت رذیله دیگر، این صفات رذیله می‌توانند آرامش روانی فرد را بر هم بزنند.
از طرفی تمسک جستن به اعمال عبادی و ارتباط با پروردگار عالم وسیله ایست که انسان را از نابهنجاریهای اخلاقی که سبب نا آرامی روان و روح و حتی جسم آدمیست، برهاند.
امیرمومنان (علیه السلام) درباره نماز می‌فرماید: * تعاهَدوُا اَمرَالصَلاةِ و حافَظوُ علیها و استکثروا منها و تَقَرَّبُوا لها...و آیَّهاَ لَتَحتُّ الذّنوبَ تَحتَ الورق وَ تُطلِقُها اطلاقَ الرِّبقِ و شبه‌ها رسول الله علیه و آله وسَّلم بالحَمَّهَ تکونُ علی باب الرجل و هو یغتَسِلُ منها الیوم الیله خمسَ مرات فماعی أن یبغی علیه من الدَّرَنِ *نماز را بر گردن گیرید و در حفظ آن بکوشید و بسیار به جای آورید و به وسیله آن به خدا تقرب جویید... نماز همانند ریختن برگ گناهان را فرو می‌ریزد همانند بندی که باز گردد بند گناهان را می‌گشاید. فرستاده خدا (حضرت محمد) صلی الله علیه و آله و سلم نماز را به چشمه‌ی آبی تشبیه کرد که بر خانه کسی باشد و او شبانه روزی 5 بار خود را در آن بشوید آیا دیگر بر تن او آلودگی باقی خواهد ماند. (35)
انسان اگر صفت زشت و رذیلانه ای را از خود بروز می‌دهد مثل بخل، حسادت، غرورو...، به علت دوری از معبود خود و ذات احدیت است. اما وقتی با عبادت به معبودش انس گرفت و به او وابسته شد و مقصودش غیر از او نشد، دیگر نسبت به تعلقات دنیوی اعتنایی ندارد. تمام مادیات دنیا در نظر او رنگ می‌بازد چرا که دلش با خدا پر شده است و به غیر از او کسی در آن جا ندارد چنین شخصی در همه حال در پی خشنودی خدا بوده و تنها برای رضای او کار و فعالیت می‌کند. خداوند چه زیبا در قرآن خود در مورد این مهم فرموده است:
*ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلِ مِّن قلبَین فی جَوفِهِ*
خداوند در درون هیچ کس دو قلب قرار نداده است. (36)

5-5 ارضای نیازهای احساسی:

انسان موجودی است احساسی و در تمام دوران زندگی خود نیازمند آن است که موجودی را عاشقانه دوست بدارد و او را ستایش کند. زندگی انسان بدون این حس امکان پذیر نیست. اما آدمی هیچ زمان نتوانسته حق مطلب را آنگونه که می‌باشد ادا کند. همیشه مسیرهای فرعی و یا اشتباه را انتخاب می‌کند، اینجاست که باید گفت ذات احدیت چه نیکو بندگان خود را امتحان می‌کند. عمری به دنبال هوس‌ها و لذتهای دنیوی می‌رود و بارها آن را امتحان می‌کند و معدودی ازآنان متوجه می‌شوند که مسیر غلط است. معبود و معشوقه کسی دیگر است. بسیاری هم تا به حیات خود ادامه می‌دهند. در جهل او خبری می‌مانند و سختی‌ها و دشواری‌ها و ناملایمات هدفهای دنیوی را برای خود به ارمغان می‌برند.
این بنده مخلص و با ایمان خداست که در مسیر عشق به معبود خود می‌سوزد و از لحظه لحظه آن لذتی را می‌برد که فقط برای کسی که هم راه اوست قابل درک است. چنین فردی وقتی مشغول عبادت پروردگار خویش می‌شود، مثل آن است که به معبود و معشوق خود رسیده است.

5-6 اولیای الهی غمگین نمی‌شوند:


زندگی و حیاتی که هر موجود زنده ای، خوشبختی و کامروایِ خود را در آن می‌بیند، هنگامی واقعا خوشبختی و سعادت محسوب می‌شود که در مسیر حقیقی خودش جریان داشته باشد. اگر فردی به نعمتهای دنیوی خو گرفته بدون اینکه ولایت و سرپرستی خدا را در زندگی خود قبول کند و یا اینکه فراموش کرده باشد، چنین فردی تمام نیرویش را در راستای رسیدن به زر و زیورهای دنیا خرج می‌کند.
دنیا او را مجذوب خود کرده است و تمام توجه اورا از او گرفته و در جهت غرایز حیوانی و مادی دنیوی قرار داده است به همین خاطر اگر کوچک‌ترین ضرر مادی و مالی ببیند به بدترین شکل دچار آشفتگی، اضطراب، استرس و بسیاری از مشکلات روحی و روانی می‌شود. نکته قبل توجه این است که او مرتب با این آشفتگی‌ها و بیماری‌ها خود را عذاب می‌دهد ولی فکر می‌کند چون دارائی فراوان دارد، خوشبخت است. در حقیقت چنین زندگی مرفهی، فقر و بیچارگیست. چنین فردی نادارترین مردم است. او فقیرترین انسان‌هاست و دوراز هر امنیت و امیدی، در حالیکه کافر است می‌میرد.
در مقابل انسانهایی هستند که در مسیر حقیقی زندگی قدم برداشته و با عمل نیکو و علم سودمند خو گرفته و خود را از مسائل بی فائده دور کرده‌اند. اینان کسانی هستند که ثروت، مال، فرزند و ...را در زیر پرچم ولایت و سرپرستی خدا قرار داده‌اند و به همین خاطر ترس و غمی به سراغشان نمی‌آید.
*اَلآ إِنَّ اَولِیآءَ اللهِ لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون*
امام علی (علیه السلام) در ذیل این آیه می‌فرمایند: اولیای خدا مردمی هستند که برای خدا عبادت را خالصانه انجام می‌دهند و در حالی که سایر مردم تنها ظاهر دنیا را می‌بینند، به باطن آن نظر می‌افکنند و با ژرف نگری آثار دیررس دنیا را می‌شناسند در حالی که مردم دیگر فریفته زرق و برق زودگذر آن شده‌اند. پس چون دانستندکه دنیا به زودی آن‌ها را رها می‌کند آن را رها کردند و چون دانستند که دنیا به زودی آن‌ها را می می‌راند دوستی آن را از دلهایشان می‌راندند. (37)

5-7 استقامت و پایداری:


* وَ لَو أَنَّا کَتَبنَا عشلَیهِم أَنِ اقتُلُوا أَنفُسَکُم أَوِ اخرُجَوا مِن دیارکُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلیلٌ مِنهُم وَ لَو أَنَّهُم فَعَلُوا مَا یُوعَظُونَ بِهِ لَکَانَ خَیراً لَهُم وَ أَشَدَّ تَثبِیتاً* اگر همچون بعضی از امتهای پیشین به آنان دستور می‌دادیم یکدیگر را به قتل برسانید و یا از وطن و خانه خود بیرون روید تنها عده کمی از آنان عمل می‌کردند و اگر اندرزهایی که به آنان داده می‌شد انجام می‌دادند برای آن‌ها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آنها می‌شد. (38)
از جمله «و اشدّ تثبیتا» فهمیده می‌شود که هر قدر انسان در مسیر اطاعت از فرمان خدا قدم بردارد ثبات و استقامت او افزایش می‌یابد. در واقع اطاعت فرمان خدا نوعی ورزش روحی برای انسان است که ادامه و تکرار آن همانند ورزشهای جسمانی روز به روز قوت و قدرت و ثبات و استحکام بیشتری می‌آفریند و انسان به تدریج به جایی می‌رسد که هیچ قدرتی نمی‌تواند بر نیروی ایمان او غلبه کند و او را بفریبد. در روایتی نقل شده که وقتی این آیه نازل شد یکی از مسلمانان با ایمان گفت: به خدا سوگند، اگر چنین دستورهای سنگینی از طرف خدا به ما داده می‌شد حتما انجام می‌دادیم. ولی خدا را شکر که از انجام چنین دستوری معاف شده‌ایم این سخن به پیامبر رسید. ایشان فرمود: «بعضی از پیروان من چنانند که ایمان در دلهای آن‌ها از کوههای محکم استوارتر است.»

5-8 تکامل ایمان:

بر پا داشتن نماز و پرداختن زکات از مهم‌ترین عبادتهای الهی است که با انجام این عبادت‌ها و هر عبادت دیگری غیر از این عبادت‌ها، ایمان به خدا که موضوعی قلبیست کامل خواهد شد. ( 39)

5-9 ایجاد روابط اجتماعی:


بعد اجتماعی آدمی از اهمیت بسیاری برخوردار است تا آنجایی که انسان را موجودی اجتماعی (حیوان اجتماعی) تعریف می‌کنند. اصولا انسانیت انسان در حد زیادی به جنبه های اجتماعی او وابسته است. جریانهای اجتماعی و ارتباطات اجتماعی تاثیر مطلوبی در بهداشت روانی انسان دارد. انسانهایی که خود را از جامعه جدا می‌کنند، دچار مشکلات روانی و رفتاری عدیده ای می‌شوند.
در اسلام بر روی وحدت و یکپارچگی مسلمانان بسیار تاکید شده و به گونه ای که می‌بینیم به نماز جماعت بسیار سفارش شده، حج عبادتیست که ارتباط مسلمانان را در بعدی وسیع بر قرار می‌کند.
در قرآن کریم آیات متعددی بر این مطلب اشاره دارند از آن جمله:
*وَ اعتَصِمُوا به حبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لَا تَفَرَّقُوا* همه به ریسمان الهی چنگ بزنید و از یکدیگر جدا نشوید. (40)
*تَعاوَنوا عَلَی البِرِ وَ التَّقوی*در راه نیکی و پرهیزکاری با هم همکاری کنید. (41)
همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همبستگی، تعهد اجتماعی و قبول مسئولیت در جامعه را شرط مسلمان بودن تلقی کرده و فرموده:*مَن أَصبَحَ وَ لَم بأُمورِ المُسلمین فلیس بمسلم* کسی که روز را آغاز کند و در حل مشکلات مسلمانان اقدام نکند مسلمان نیست. (42)
فضائل و کمالاتی همچون، اهتمام به امور مسلمین، کمک مردم، یاری رساندن به مظلومین و مستضعفین، عبادتهایی که جنبه گروهی دارند و غیره همگی نشانه‌هایی از اهمیت دادن اسلام به فعالیت‌ها و عبادتهای گروهی و اجتماعیست.

6.فصل ششم: رفتارهای اخلاقی و تاثیر آن بر بهداشت روانی:


اخلاق عبارتست از علم چگونه زیستن. اخلاق به انسانها می‌فهماند که شیوه زندگی نیکو کدام است. البته در عمق مفهوم اخلاق تقدس و الهی بودن نیز باید رعاطت شود.
اخلاق در دو ناحیه دستورالعمل دارد:1- چگونه بودن 2- چگونه رفتار کردن. مسلم است که چگونه رفتار کردن تحت تاثیر چگونه بودن قرار دارد. چگونه بودن به خلق وجود و کیفیت آن بستگی دارد و چگونه زیستن مربوط به شیوه رفتار فرد می‌شود.
دانشمندان اسلامی نفس انسان را به ادراک (قوه‌ی تشخیص حقایق)، شهوت (قوه‌ی جذب منافع)، دافعه (غضب) تقسیم نموده‌اند که تعادل هر یک از این قوای سه گانه را حکمت، عفت، شجاعت می‌نامند.
با توجه به تقسیم بندی فوق ارتباط میان بهداشت روان و اخلاقیات به خوبی فهمیده می‌شوند. چرا که مسائل بهداشت روانی در سه حیطه خلاصه می‌شود:1. ارتباط با خدا و جهان هستی 2. ارتباط با خود و خویشتن 3. ارتباط با دیگران
از طرفی مسائل اخلاقی نیز عهده دار سامان دادن به این سه حیطه می‌باشند. پس به خوبی روشن است که رسیدن به مسائل و مکارم اخلاقی تاثیری مستقیم در بهداشت روان دارد. برای همین است که به مسائل اخلاقی در اسلام بسیار اهمیت داده شده است و پیامبر اسلام می‌فرماید:*بُعِثتَ لِاُ تِمِمَ مَکارِمُ الاَخلاقِ* مبعوث شدم برای اینکه اخلاقیات را کامل کنم. (43)