DSM-IV چیست؟
DSM-IV چیست؟
متخصّصان بهداشت روان برای بر چسب گذاری رفتارهای ناهنجار در یک نظام طبقه بندی به توافق رسیده اند. محصول این توافق تحت عنوان یک کتاب مرجع تخصصی، یعنی (DSM-IV) توسط انجمن روان پزشکی آمریکا منتشر شده است.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش چهارم (DSM-IV) برای تشخیص بیماریهای روانی مورد استفاده روانشناسان و روانپزشکان قرار میگیرد. این راهنما توسط انجمن روانپزشکی آمریکا به چاپ رسیده و تمام ردههای مختلف اختلالات روانی هم در بزرگسالان و هم در مورد کودکان، پوشش میدهد. این راهنما یک راهنمای نظری نیست و عمدتاً بر روی تشریح و توصیف نشانههای بیماری، آمارهای مربوط به این که کدام جنس بیشتر در معرض آن بیماری قرار دارد، سن متداول ظهور بیماری، تاثیرات درمان و رویکردهای متداول درمانی، تمرکز دارد.
در DSM-IV، رفتارهای نا هنجار بر طبق شباهتها و تفاوتهای اصلی در شیوههایی که افرادِ مبتلا به اختلال روانی رفتار میکنند، طبقه بندی میشوند.
مشکلات مربوط به تشخیص و بر چسب گذاری
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) اختلالها را طبقه بندی میکند و توصیفهای دقیق و مفصل مفیدی را برای ارتباط در میان متخصصان ارائه میدهد. طبقه بندی DSM مزایا و معایبی دارد. مزایای این طبقه بندی عبارت اند از: توصیف نشانه ها، معیاریابی تشخیص و درمان و سهولت ارتباط بین متخصصان. با وجود این، امکان تشخیص نادرست نیز وجود دارد و هنگامی که روی فردی، برچسب "بیمار روانی" گذاشته میشود، این برچسب اغلب استمرار مییابد. همچنین افرادی با تشخیص اختلالهای روانی اغلب از تبعیض اجتماعی و اقتصادی رنج میبرند.
دیوید روزنهان برای پاسخ به این پرسش که بر چسب گذاری چه پیامد هایی دارد، هفت نفر از همکاران خود را استخدام کرد تا در این بررسی به او کمک کنند. تمام همدستان روزنهان از الگوی زیر پیروی کردند: آنها به بیمارستان مراجعه و از شنیدن صداهایی که میگفتند "خالی" شکایت کردند. آنها غیر از این شکایت و ارائه? اسامی و مشاغل جعلی به مصاحبه کننده اطلاعات درستی را دادند و طبیعی رفتار کردند. تمام این افراد در بیمارستانهای مختلف بستری شدند و روی تمام آنها به جز یک نفر، برچسب اسکیزوفرنی گذاشته شد. هنگامی که این شبه بیماران در بیمارستان بستری شده بودند، طبیعی رفتار کردند و هرگز نگفتند که صدا هایی را می شنوند. آنها با کارکنان بیمارستان به طور عادی صحبت میکردند و به طور طبیعی با بیماران رفتار میکردند. با وجود این، کارکنان بیمارستان، آنها را بیمار می پنداشتند و بر همین اساس با آنها رفتار میکردند. علی رغم رفتار بهنجار و همکاری کامل آنها با کارکنان بیمارستان، متوسط مدت زمان اقامت آنها در بیمارستان نوزده روز بود. در طی این مدت، چندین نفر از بیماران واقعی به این بیماران دروغین شک کرده بودند و متوجه شده بودند که آنها واقعاً بیمار روانی نیستند. در هنگام مرخص شدن این بیماران دروغین، در پروندههای آنها این تشخیص درج شده بود: "اسکیزوفرنی در حال بهبودی". هنگامی که برای یک بیمار، تشخیص اسکیزوفرنی مطرح میشود، این بر چسب شاخص اصلی فرد مورد نظر میشود و فردیت وی از دست میرود. یکی از بیماران دروغین گزارش کرد که پرستاری (که زن بود) در مقابل چندین بیمار مرد، دکمههای لباس خود را باز و به مرتب کردن لباس زیر خود اقدام کرد. وی قصد نداشت که کسی را تحریک کند، بلکه به طور ساده بیماران را به عنوان مرد و افراد واقعی نمی نگریست.
اگر به جای بر چسب گزاری بر روی این شبه بیماران از گزارشی از وضعیت روانی آنها استفاده میشد این اتفاقات نمی افتاد.
تاریخچه
زمان و نحوه شکل گیری DSM
DSM شامل یک علامت تجاری ثبت میباشد که متعلق به انجمن روان پزشکان آمریکا APA م یباشد. و یکی از پرفروشترین انتشارات میباشد که سود زیادی را نصیب APA م یکند و نقطه عطف روانپزشکی جهان میباشد. خصوصاً اینکه بیشتر روزنامهها و مجلات از آن استفاده می کنند. در ایالات متحده آمریکا نیاز به جمع آوری اطلاعات انگیزه اولیه برای طبقه بندی اختلالات روانی به شمار می رفت. اولین اقدام برای جمع آوری اطلاعات درباره بیماریهای روانی در آمریکا، ثبت فراوانی یک طبقه از بیماریهای روانی تحت عنوان (کانایتی دیوانگی) در سرشماری سال 1840 بود. در سال 1880 بین هفت طبقه بیماری روانی متمایز قائل شدند که شامل (مانی، مالیخولیا، مونومانی (مشغولیت فکری بیمارگون، فلج ناقص، زوال عقل، می بارگی و صرع) میباشد. در سال 1917 کیمته آماری انجمن روانپزشکی آمریکا (انجمن پزشکی- روانشناسی آمریکا) همراه با کمیسیون حل بهداشت روانی طرحی تصویب کرد که جهت سرشماری برای بیمارستانهای روانی مورد استفاده قرار گرفت.
گرچه این سیستم بیشتر یک سیستم بالینی بود ولی در درجه نخست هنوز یک طبقه بندی آماری محشوب می شد. که بعداً چندین بار اصلاح شد.
در جنگ جهانی با توجه به حجم بالای گرفتاران به آسیبهای روانی، روانپزشکان آمریکا با سیل مراجعان مواجه شدند و ضرورت ارزیابی، اقدام و معالجه سربازان دیده شد. و مرکز این حرکت به دور از مؤسسات فکری و کلینیکهای سنتی بود. و ارتش آمریکا با تشکیل یک کمیته به وسیله روانپزشکان و سرتیپ ویلیام سی منیجر به طبقه بندی و ایجاد یک برنامه که medical 203 نامیده می شد، اقدام کرد که در سال 1943 مثل یک اطلاعیه فنی وزارت جنگ اعلام شد و توسط همه نیروهای مسلح پذیرفته شد. و این طبقه بندی بسیار تحت تأثیر ختلالات رفتاری سربازان بود. مقارن با آن سازمان بهداشت جهانی ششمین چاپ ICD را منتشر کرد که برای اولین بار در آن اختلالات روانی گنجانده شده بود. ICD بسیار تحت تأثیر شدید مجموعه اصطلاحات اداره سربازان قرار داشت و شامل 10 طبقه برای روان پریشها، 9 طبقه برای روان رنجوریها و 7 طبقه برای اختلالهای منش، رفتار و هوش بود.
کمیته مجموعه اطلاعات و آمار انجمن روانپزشکی آمریکا نخسه متفاوتی از ICD را به عنوان اولین چاپ راهنمای تشخیص آماری اختلالات روانی (DSM-I) در سال 1952 منتشر کرد.
DSm-I واژه نامه ای داشت که طبقات تشخیصی در آن توصیف شده و نخستین راهنمای رسمی اختلالات روانی بود، و بر کاربرد بالینی تأکید داشت. از خصوصیات اولیه DSM می توان به کاربرد اصطلاح واکنش در سراسر ان تحت تأثیر نفوذ دیدگاه روانی- زیستی آدلف مایر نام برد که اختلالات روانی را به عنوان واکنش به عوامل روانی اجتماعی و زیستی می دانست. این طبقه بندی همچنین 130 صفحه طولانی داشت و در آن 106 ناهنجاری فکری و ذهنی لیست شده بود.
DSM-II اولین اصلاح DSM در سال 1968 صورت گرفت که در آن 182 ناهنجاری لیست شده بود و 134 صفحه شده بود و کاملاً شبیه DSM-I بود. و ویژگی آن این بود که اصطلاح واکنش (Reaction) بر افتاده بود ولی اصطلاح روان رنجوری نگه داشته شده بود. و خصوصیت برجسته این دو نسخه این بود که روانپزشکی برجسته را منعکس می کرد. اگر چه آن شامل مفاهیم زیست شناختی مربوط به امیل کرپلین بود. اشکال عمده و اساسی DSM-II می توان این را نام برد که افسردگی، اضطراب، آگاهی از واقعیت، توهم و بی توجهی را جدا از واقعیت می داند. همچنین به دنبال جدالها و مناظرات زیاد بین سالهای 1970 تا سال 1973 و همچنین ظهور مفروضات جدید از طرف محققانی نظیر آلفردوکین و راولین هوکر، در چاپ هفتم DSM-II در سال 1974 همجنس گرایی نیز به این فهرست اضافه شده است. در سال 1974 تصمیم به ساخت یک اصطلاح جدید گرفته شد و رابرت اسپیت به عنوان مسئول ای کار انتخاب شد.
DSM-III هدف اولیه این کار ساخت فهرست اسامی سازگار با طبقه بندی آماری بینالمللی بیماریها و وابسته به مشکلات بهداشت بود. که به وسیله سازمان بهداشت جهانی چاپ می شد و هدف آن پیشرفت و هم شکلی و اعتبار تشخیص روانپزشکی در منتقدان و برنامه ریزان بود. طرح اولیه DSM-III در یک سالی آماده شد و طبقه بندی جدیدی از اختلالت معرفی شد. از جمله مباحثی که در این طبقه بندی مطرح شد. بحث درباره حذف مفهوم راون رنجوری در روان درمانی و تئوری روانکاوی بود. اما از آنجا که این بحث مبهم و غیر علمی بود توسط گروه مسئول اصلاح با تضادهایی روبرو شد و فقط بحث eg0-jystonic- n0rn0sexuality جایگزین شد. این نسخه از DSMف 494 صفحه طولانی داشت و 265 مقوله تشخیص بیماری که سرانجام در سال 1980 منتشر شد، شامل می شد. نسخه DSMIII-R در سال 1987 منتشر شد با تجدید نظر DSMIII زیر نظر اسپیت رزو اسم طبقه بندی عوض شد و تغییرات مهمی در معیارهای ساخته شد. و بعضی از مقولهها حذف شد. در حالی که بعضی دیگر اضافه شدند.میگنا دات آی آر.بعضی از تشخیصهای بحث برانگیز نظیر ناهنجاری ملال پیش از قاعدگی و ناهنجاری آزار طلبی (مازوفیسم) مورد رسیدگی قرار گرفتند. و یارد شدند .و بحث آزار طلبی جنسی حل گردید اما تا حد زیادی این اختلال جنسی طوری که مشخص نباشد. زیر عنوان طبقه ای خاص گنجانده شد. همچنین این طبقه بندی شامل 292 بیمار بود و 567 صفحه طولانی داشت.
DSMIV در سال 1994 چاپ شد که 297 ناهنجاری در 886 صفحه لیست شد و این گروه شامل 270 نفر بودند که توسط مردم معرفی شدند شامل 4 روان شناس کمیته هدایت، 13 گروه کاری که 16-5 نفر را تشکیل می داد. هر گروه کاری تقریباً 20 مشاهده داشت. و هر گروه یک فرایند سه مرحله ای را رهبری می کرد. اول: هر گروه یک دوره وسیع از تشخیص بیماری را مطالعه می کرد سپس از محققین درخواست اطلاعات می کردند. دوم: انتقال دادن تجزیه و تحلیلها برای مشخص کردن اینکه کدام معیارها نیاز به تغییر دارد یا به ساختارهای جدید تبدیل نشود. سوم: ایجاد مراکز آزمایش مرتبط با تشخیص بیماری ها. از جمله تغییرات مهم این دوره می توان به اضافه شدن اضطراب شغل و ناشی از آسیب در جامعه و دیگری اضافه شدن ADHD به تشخیص نام برد.
(2000) DSM-IV-TR که اکثریت وسیع معیارهای خاص برای تشخیص بیماری تغییر نکردند. و این اصلاح در هر تشخیص اطلاعات کافی و اضافی می دهد. و این طبقه بندی یک طبقه بندی مطلق میباشد. که شامل نمونههای اصلی و نخستین است. در DSM هیچ فرضی وجود ندارد که سه طبقه بندی ناهنجاری ذهنی یک نظر کاملاً ذاتی و حتمیباشد. و درجه پایین علائم و نشانهها برای اعلام ناهنجاری کافی نیست. با توجه به معیارهای متفاوت در مناطق مختلف نیمی از نشانهها باید باشد تا تشخیص اختلال داده شود.
در DSM نسخه 2000
هر طبقه از ناهنجاریها یک کد عددی گرفته است که برای خدمات بهداشتی شامل بیمه و اهداف اداری استفاده میشود و برای تکمیل تفویض اختیار قانون گذار تولید شده که این نسخه توسط مردم به بدون تعلیم کلینیکی استفاده میشود. و می تواند منجر به کاربرد نامناسب ظرفیتها شود. استفاده مناسب از معیارهای تشخیص نیاز به آموزش کلینیکی میباشد.
در DSM-IV هر نشانه بیماری روانشناختی و پنج محور وابسته به جنبههای متفاوت تقسیم میشود.
محور I: شامل هنجارهای یادگیری شامل بی نظمیهای ذهنی عمده- ناهنجاریهای کلینیکی.
محور II: شامل ناهنجاریهای شخصیتی و کند ذهنی و ناهنجاریهای روبه رو شده.
محور III: شامل شرایط پزشکی حاد و ناراحتیهای جسمانی.
محور IV : فاکتورهای محیطی و روانشناختی شرکت کننده در این ناهنجاری ها.
محور V: شامل تشخیصهای جسمانی کاربرها و مقیاسهای ارزیابی برای کودکان و بچههای زیر 18 سال.
ناهنجاریهای قطب I شامل: افسردگی، فوبیا، شیزوفرنی و وسواس و... میباشد.
ناهنجاریهای قطب 2 شامل: ناهنجاریهای شخصیتی (پارانویایی، اسکیزویید، اسیکزوتایپال و...) میباشد.
ناهنجاریهای قطب 3 شامل: آسیبهای مغز و ناهنجاریهای عصبی و پزشکی که ممکن است بیماریهای موجود را بدتر یا شدیدتر کند.
طبقه بندی اختلالات روانی -DSM IV
ویرایش کنونی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی در سال 1994 چاپ شده و بیش از 250 اختلال روانی را فهرست کرده است. (یک نسخه بروز رسانی شده، به نام DSM-IV TR در سال 2000 چاپ شد که حاوی ویرایشهای جزئی در توصیف اختلالات است.) کسانی که در حوزه سلامت روان کار میکنند از این راهنما برای درک بهتر نیازهای بالقوه بیمار و نیز برای ارزیابی و تشخیص بیماری استفاده میکنند.
DSM-IV دارای پنج بُعد مختلف است.
• محور 1: نشانههای بالینی
این محور به توصیف نشانههای بالینی که باعث اختلال و آسیب عمده میشوند میپردازد. اختلالات در ردههای مختلف گروهبندی شدهاند، شامل اختلالات سازگاری، اختلالات اضطراب و اختلالات نافذ مربوط به رشد.
• محور 2: عقبماندگی ذهنی و شخصیتی
این محور به توصیف مشکلات بلندمدّتی که براثر اختلالات محور 1 پیش میآید میپردازد. اختلالات شخصیتی باعث مشکلات عمده در ارتباط بیمار با جهان پیرامون میگردد و شامل اختلالات شخصیت ضد اجتماعی و اختلال شخصیت نمایشی میباشد. مشخصه عقبماندگی ذهنی، اختلال و آسیب عقلانی و کمبود در سایر زمینهها نظیر حفظ خود و مهارتهای درون فردی است.
• محور 3: شرایط پزشکی
این محور شامل شرایط جسمی و پزشکی است که میتوانند بر اختلالات محورهای 1 و 2 تاثیرگذارند یا آنها را بدتر کنند. به عنوان مثال میتوان از ایدز و ضایعههای مغزی نام برد.
• محور 4: مشکلات محیطی و روانی-اجتماعی
این محور به توصیف مشکلات محیطی و اجتماعی که میتوانند بر اختلالات محورهای 1 و 2 تاثیر بگذارند، میپردازد. از جمله این مشکلات میتوان به بیکاری، جابجایی، طلاق یا مرگ عزیزان اشاره کرد.
• محور 5: ارزیابی کلّی کارکرد
این محور به روان درمانگر اجازه میدهد تا سطح کلّی کارکرد بیمار را ارزیابی کند. روان درمانگر براساس این ارزیابی به درک بهتری نسبت به چگونگی کنش متقابل چهار محور دیگر و اثرات آنها بر زندگی فرد دست مییابد.
با وجودی که DSM-IV ابزار مهمی است امّا ذکر این نکته اهمیت دارد که تنها آنهایی که آموزش تخصصی دیده و دارای تجربه کافی باشند صلاحیت تشخیص و درمان بیماریهای روانی را دارند.
این رویکرد چند محوری به روانشناسان و روانپزشکان اجازه میدهد که ارزیابی جامعتری از سطح کارکرد بیمار به دست آورند زیرا بیماریهای روانی غالباً بر روی حوزههای مختلف زندگی تاثیر میگذارند.
طبقه بندی اختلالات روانی
DSM IV راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ، این اختلالات به شرح زیر طبقه بندی میکند:
?عقب ماندگی ذهنی
?اختلالات یادگیری (اختلال خواندن ، اختلال در ریاضیات ، اختلال در بیان کتبی)
?اختلالات نافذ مربوط به رشد (اختلال اوتیستیک ، اختلال رت ، اختلال آسپرگر)
?اختلالات کمبود توجه
?اختلالات تغذیهای و خوردن شیرخوارگی واوان کودکی (هرزه خواری ، اختلال نشخوار)
?اختلالات تیک (تیک توره ، تیک حرکتی یا صوتی مزمن ، تیک گداز)
?اختلالات ارتباطی (اختلال زبان بیانی ، اختلال زبان دریافتی بیان مختلط ، لکنت زبان)
?اختلالات دفعی (بیاختیاری ادراری ، بیاختیاری مدفوع)
?سایر اختلالات دوران شیرخوارگی ، کودکی و نوجوانی (اختلال اضطراب جدایی ، گنگی انتخابی ، اختلال دلبستگی واکنشی ، اختلال حرکتی کلیشهای)
?اختلالات نسیانی ، دلیریوم و دمانس
?اختلالات مربوط به مصرف مواد
?اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک
?اختلالات خلقی (افسردگی اساسی ، اختلالات دو قطبی و ...)
?اختلالات اضطرابی (اختلال هراس ، جمع هراسی ، اختلال وسواسی ، جبری ، اختلال استرس پس از سانحه و ...)
?اختلالات شبه جسمی (اختلال جسمانی کردن ، اختلال تبدیلی ، خود بیمار انگاری ، اختلال بدریختی بدن)
?اختلالات ساختگی
?اختلالات تجزیهای (فراوموشی تجزیه ای ، گریز تجزیهای ، اختلال شخصیت چند گانه و اختلال مسخ شخصیت)
?اختلالات هویت جنسی و جنسیتی
?اختلالات خواب
?اختلالات کنترل تکانه (اختلال انفجار دورهای ، جنون دزدی ، جنون آتش افروزی ، قمار بازی بیمار گونه و وسواس کندن مو)
?اختلال انطباقی
?اختلالات شخصیتی (پارانوئید ، اسکیزوئید ، اسکیزوتایپی ، ضداجتماعی ، مرزی ، نمایشی ، خودشیفته ، دوری گزین ، وابسته و اختلال شخصیت وسواسی و جبری)
سبب شناسی اختلالات روانی
در بررسی علل مربوط به بروز اختلالات روانی از دیدگاههای مختلف به این مساله پرداخته شده است.