بهشت آدم
بهشت آدم کدام بهشت بود؟
آنچه از آیات دیگر قرآن و روایات استفاده مىشود، باغى که آدم در آن مسکن گزید، بهشت موعود نبوده است زیرا: الف)آن بهشت، براى پاداش است و آدم هنوز کارى نکرده بود که استحقاق پاداش داشته باشد. ب)کسى که به بهشت وارد شود، دیگر خارج نمىشود. «وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ» (حجر، 48) ج)در آن بهشت، امر و نهى و ممنوعیّت و تکلیف نیست، در حالى که آدم از خوردن درخت نهى شد. به علاوه در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که بهشت آدم، بهشت موعود نبوده است.
آنچه از آیات دیگر قرآن و روایات استفاده مىشود، باغى که آدم در آن مسکن گزید، بهشت موعود نبوده است زیرا:
الف)آن بهشت، براى پاداش است و آدم هنوز کارى نکرده بود که استحقاق پاداش داشته باشد. ب)کسى که به بهشت وارد شود، دیگر خارج نمىشود. «وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ» (حجر، 48) ج)در آن بهشت، امر و نهى و ممنوعیّت و تکلیف نیست، در حالى که آدم از خوردن درخت نهى شد. به علاوه در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که بهشت آدم، بهشت موعود نبوده است.
وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ
(بقره 35)
و گفتیم: اى آدم! تو با همسرت در این باغ سکونت کن و از (هر کجاى) آن هر چه مىخواهید به فراوانى و گوارایى بخورید، امّا به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید شد.
در فرهنگ قرآن، «شجر» علاوه بر درخت، به «بوته» هم گفته مىشود. مثلًا به بوته کدو مىگوید:«شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ» (صافات، 146)، بنابراین اگر در روایات و تفاسیر مىخوانیم که مراد از شجر در این آیه گندم است، جاى اشکال نیست.
«جنات» به باغهاى دنیا نیز گفته مىشود، چنان که در سورهى قلم آیه 17 آمده است: «إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ» ما صاحبان باغ را آزمایش نمودیم.
بهشت آدم کدام بهشت بود؟
آنچه از آیات دیگر قرآن و روایات استفاده مىشود، باغى که آدم در آن مسکن گزید، بهشت موعود نبوده است زیرا:
1 ـ آن بهشت، براى پاداش است و آدم هنوز کارى نکرده بود که استحقاق پاداش داشته باشد. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ» (آل عمران، 142)
2ـ کسى که به بهشت وارد شود، دیگر خارج نمىشود. «وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ» (حجر، 48)
3ـ در آن بهشت، امر و نهى و ممنوعیّت و تکلیف نیست، در حالى که آدم از خوردن درخت نهى شد. به علاوه در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که بهشت آدم، بهشت موعود نبوده است.
این نهى که براى حضرت آدم شد، نهى تکلیفى نبود که انجامش حرام باشد، بلکه جنبهى توصیه و راهنمایى داشت.
4ـ و نیز در روایاتى که از طرق اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده این موضوع صریحا آمده است.
یکى از راویان حدیث مىگوید از امام صادق (علیه السلام) راجع به بهشت آدم پرسیدم امام (علیه السلام) در جواب فرمودند: باغى از باغهاى دنیا بود که خورشید و ماه بر آن مىتابید، و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن بیرون رانده نمىشد. (جنة من جنات الدنیا یطلع فیها الشمس و القمر و لو کان من جنان الاخرة ما خرج منها ابدا) (کتاب کافى (طبق نقل تفسیر نور الثقلین جلد 1 صفحه 62)
و از اینجا روشن مىشود که منظور از هبوط و نزول آدم به زمین نزول مقامى است نه مکانى یعنى از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سر سبز پائین آمد.
این احتمال نیز داده شده که این بهشت در یکى از کرات آسمانى بوده است هر چند بهشت جاویدان نبوده، در بعضى از روایات اسلامى نیز اشاره به بودن این بهشت در آسمان شده است ولى ممکن است کلمه سماء (آسمان) در این گونه روایات اشاره به" مقام بالا" باشد، نه" مکان بالا".
ولى بهر حال شواهد فراوانى نشان مىدهد که این بهشت غیر از بهشت سراى دیگر است چرا که آن پایان سیر انسان است و این آغاز سیر او بود، این مقدمه اعمال و برنامههاى او است و آن نتیجه اعمال و برنامههایش.
بطور کلی از آیات قرآن استفاده مىشود که آدم براى زندگى در روى زمین، همین زمین معمولى آفریده شده بود، ولى در آغاز خداوند او را ساکن بهشت که یکى از باغ هاى سرسبز پر نعمت این جهان بود ساخت، محیطى که در آن براى آدم هیچ گونه ناراحتى وجود نداشت.
شاید علت این جریان آن بوده که آدم با زندگى کردن روى زمین هیچگونه آشنایى نداشت، و تحمل زحمتهاى آن بدون مقدمه براى او مشکل بود، و از چگونگى کردار و رفتار در زمین باید اطلاعات بیشترى پیدا کند، بنابراین مىبایست مدتى کوتاه تعلیمات لازم را در محیط بهشت ببیند و بداند زندگى روى زمین توام با برنامهها و تکالیف و مسئولیت ها است که انجام صحیح آنها باعث سعادت و تکامل و بقاى نعمت است، و سرباز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى.
و نیز بداند هر چند او آزاد آفریده شده، اما این آزادى بطور مطلق و نامحدود نیست که هر چه خواست انجام دهد او مىبایست از پارهاى از اشیاء روى زمین چشم بپوشد.
و نیز لازم بود بداند چنان نیست که اگر خطا و لغزشى دامنگیرش شود درهاى سعادت براى همیشه به روى او بسته مىشود، نه مىتواند بازگشت کند و پیمان ببندد که بر خلاف دستور خدا عملى انجام نخواهد داد تا دوباره به نعمت هاى الهى باز گردد.
او در این محیط مىبایست تا حدى پخته شود، دوست و دشمن خویش را بشناسد، چگونگى زندگى در زمین را یاد گیرد، آرى این خود یک سلسله تعلیمات لازم بود که مىبایست فرا گیرد، و با داشتن این آمادگى به روى زمین قدم بگذارد.
اینها مطالبى بود که هم آدم و هم فرزندان او در زندگى آینده خود به آن احتیاج داشتند، بنابراین شاید علت اینکه آدم در عین اینکه براى خلافت زمین آفریده شده بود مدتى در بهشت درنگ مىکند و دستورهایى به او داده مىشود جنبه تمرین و آموزش داشته باشد.
در اینجا " آدم" خود را در برابر فرمان الهى درباره خوددارى از درخت ممنوع دید، ولى شیطان اغواگر که سوگند یاد کرده بود که دست از گمراه کردن آدم و فرزندانش بر ندارد به وسوسهگرى مشغول شد، و چنان که از سایر آیات قرآن استفاده مىشود به آدم اطمینان داد که اگر از این درخت بخورد او و همسرش فرشتگانى خواهند شد و جاویدان در بهشت زندگى مىکنند، حتى قسم یاد کرد که من خیر خواه شما هستم (سوره اعراف آیه 20 و 21).
پیامهای آیه:
1 ـ در مسکن، زن تابع مرد است.«أَنْتَ وَ زَوْجُکَ»
2ـ در شیوهى تربیت، هر گاه خواستید کسى را از کار یا چیزى باز دارید، ابتدا راههاى صحیح، باز گذاشته شود و سپس مورد نهى اعلام شود. ابتدا فرمود:
«کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» سپس فرمود: «لا تَقْرَبا»
3ـ نزدیک شدن به گناه همان، و افتادن در دامن گناه همان. «لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا»
4ـ تخلّف از راهنمایىهاى الهى، ظلم به خویشتن است. «فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ» آدم و همسرش نیز براى توبه گفتند: «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» البتّه با توجّه به عصمت انبیا مراد از ظلم در این قبیل موارد، ترک اولى است.