سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش متوسطه دوره اول فلاورجان

پرخاشگری جوانان

نگاهی به علل پرخاشگری و راه‌های مقابله با آن در میان جوانان

نویسنده: سیدمحمدرضا موسوی زاهد - جمعه 16 دی 1390
همه ما بارها در خانواده، دوستان یا در روابط اجتماعی روزمره‌مان با جوانان و نوجوانانی سر و کار داشته‌ایم که به قول خودشان «اعصاب ندارند». با کوچک‌ترین محرک بیرونی کنترل خود را از دست می‌دهند و پرخاشگری می‌کنند. این پرخاشگری در سطوح مختلف جامعه رواج دارد و موجب رنج همگان شده است.

 خانواده‌های بسیاری می‌شناسیم که در آنها فرزندان جوان و نوجوان رفتار پرخاشگرانه‌ای نسبت به والدین یا دیگر فرزندان خانواده از خود نشان می‌دهند. دعواها و بگومگوهای خیابانی همچنان وجود دارند. هر چند وقت یکبار در خبرها روایت اسیدپاشی و قتل و خودکشی جوانان را می‌خوانیم و می‌شنویم. این همه از نمودهای فراگیر شدن رفتار پرخاشگرانه است.

روحیه پرخاشگرانه به فرد محدود نمی‌شود. گاهی پرخاشگری می‌تواند صفت رفتاری یک جمع باشد. از این دست پرخاشگری‌های جمعی در جریان برگزاری مسابقات ورزشی و به ویژه فوتبال در ورزشگاه‌ها بسیار شنیده‌ایم و دیده‌ایم و اتفاقا عاملان اصلی این پرخاشگری‌های جمعی هم جوانان هستند.

چه عوامل فردی و اجتماعی باعث شکل‌گیری و فراگیرشدن روحیه پرخاشگرانه می‌شوند؟ چگونه می‌توان خشم و پرخاشگری را کنترل کرد و از آسیب‌های اجتماعی و خانوادگی آن کاست؟

 

واکنش احساسی به مشکلات

دکتر عبدالعلی لهسایی‌زاده، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به همراه گلمراد مرادی در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله و رفتار پرخاشگرانه جوانان» به بررسی پدیده پرخاشگری در میان جوانان پرداخته‌اند.

این دو محقق با بررسی دیدگاه‌های روان‌شناسان اجتماعی در خصوص منشأ پرخاشگری در جوانان می‌گویند: «فردی که در جامعه با مشکلی برخورد می‌کند، با 3 نوع وضعیت احتمالی (عقلانی، احساسی و اجتنابی) با مشکل روبه‌رو می‌شود و پاسخ وی به هر وضعیت به توانایی‌های فردی وی بستگی دارد. در راهبرد عقلانی، فرد مستقیما به سوی مدیریت آن مشکل متمرکز می‌شود که کمتر دچار پرخاشگری می‌گردد. در راهبرد احساسی فرد در برابر مشکلات به صورت غیرمنطقی و از روی احساسات عمل می‌کند. در راهبرد اجتنابی نیز فرد راه‌حل مشکلات را به نیروهای ماورایی محول می‌کند و معتقد است‌ حل مشکلات، کار آنها نیست، بلکه به دست نیروهای ماورایی حل می‌شود».

بر اساس این دیدگاه، ما در موقعیت‌های دشوار می‌توانیم واکنش‌های مختلفی از خود نشان دهیم. هر چه این واکنش‌ها بیشتر عقلانی و منطقی باشند، احتمال کمتری خواهد داشت که به رفتار پرخاشگرانه متوسل شویم و هر چه واکنشمان در برابر مشکلات و سختی‌ها احساسی‌تر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که رفتار پرخاشگرانه از خود نشان دهیم. برخی از افراد نیز هستند که در مواجهه با دشواری‌ها، آنها را در قالب مذهبی به عواملی همچون حکمت‌الهی منتسب می‌کنند. چنین افرادی نیز کمتر در برخورد با مشکلات دست به رفتار پرخاشگرانه خواهند زد.

این محققان با تأکید بر اهمیت نوع واکنش‌های فرد در برابر دشواری‌ها و مشکلات زندگی در بروز رفتار پرخاشگرانه می‌نویسند: «در این دیدگاه آنهایی که از راهبرد عقلایی و اجتنابی استفاده می‌کنند، انتظار می‌رود کمتر پرخاشگری از خود نشان دهند و آنهایی که از احساسات استفاده می‌کنند، بیشتر پرخاشگر شوند.»

افرادی که در برابر مشکلات با راهبرد عقلانی واکنش نشان می‌دهند، می‌کوشند بهترین و منطقی‌ترین راه‌حل را برای حل مشکل به وجودآمده پیدا کنند و به کار ببندند. این راهبردها مستقیما بر مدیریت مشکل متمرکز است، در حالی که در واکنش احساسی زمانی که فرد با مشکلی روبه‌رو می‌شود، در برابر سختی‌ها به صورت غیرمنطقی و از روی احساسات عمل می‌کند.

 

در پیش‌گرفتن رفتار عقلانی در برابر دشواری‌ها آموختنی است. همه می‌توانند با آموختن و تمرین‌کردن، مهارت رفتار و تصمیم‌گیری عقلانی و منطقی در موقعیت‌های حساس را فراگیرند. وقتی می‌کوشیم برای مساله‌ پیش‌آمده، راه‌حلی بیابیم و بر اساس آن راه‌حل منطقی مشکل را حل کنیم یا از تبعات منفی‌اش بکاهیم، دیگر نیازی به خشم و پرخاشگری نخواهد بود. پس مساله مهم آن است که جوانان بیشتر و بیشتر مهارت‌های تفکر عقلانی و منطقی در موقعیت‌های مختلف زندگی روزمره را بیاموزند.

لهسایی‌زاده و مرادی نیز بر این موضوع به عنوان یکی از راهکارهای اصلی و اساسی کاهش هر نوع خشونت و پرخاشگری تأکید می‌کنند: «اولین راهکار، افزایش آگاهی جوانان در جهت مساله‌گشایی و حل مسائل و مشکلات زندگی بر اساس راهبردهای عقلایی است. با توجه به این‌که خیلی از افراد قدرت رویارویی منطقی و عقلانی یا به عبارتی قدرت مساله‌یابی و حل مساله را در جهت رفع مسائل ندارند، لذا وارد راهبردهای احساسی و عاطفی شده و متناسب با آن، به خشونت دست می‌زنند. بر این اساس، برگزاری کارگاه‌ها و سمینارهای آموزشی جهت تقویت نگرش مساله‌یابی و حل مساله با در نظرگرفتن جوانب مثبت زندگی ضروری است».

پرخاشگری و احساس ناکامی

یکی دیگر از عواملی که باعث بروز رفتار پرخاشگرانه در جوانان می‌شود، احساس ناکامی است. همه ما در زندگی اهداف و خواسته‌هایی داریم و علاقه‌مندیم به این خواسته‌ها دست پیدا کنیم. وقتی شرایطی پیش می‌آید که از دستیابی به چیزی که دلخواهمان است،‌ بازمی‌مانیم، با احساس ناکامی مواجه می‌شویم و در این حالت احتمال بیشتری وجود دارد که دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزنیم. جوامعی که در آنها راه‌های دستیابی به اهداف برای جوانان، در دسترس هستند و آنها می‌توانند با تلاش و کوشش به خواسته‌های خود دست پیدا کنند، جوانان کمتر به پرخاشگری تمایل می‌یابند. اما در شرایط اجتماعی که جوانان جامعه، اهداف و ایده‌آل‌ها و خواسته‌هایی را در سر می‌پرورانند که دستیابی به آنها از طریق ساز و کارهای معمول جامعه امکان‌پذیر نیست،‌ میزان رفتار پرخاشگرانه نیز افزایش پیدا می‌کند.

دکتر ابوالحسن تنهایی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، با همکاری شیرین شیری و علیرضا صنعت‌خواه در پژوهشی با عنوان «بررسی زمینه‌های اجتماعی پرخاشگری جوانان در ایران» به این نکته اشاره می‌کنند که «جوانان به دلیل ارتباط با اینترنت، ماهواره و سایر وسایل ارتباطی با فرهنگ نظام جهانی آشنا می‌شوند و در برخورد با این فرهنگ جهانی قرار می‌گیرند و نیازها و خواسته‌های جدیدی در آنها به وجود می‌آید، ولی شرایط اجتماعی نمی‌تواند جوابگوی خواسته‌ها و نیازهایشان باشد». این محقق اجتماعی اضافه می‌کند: «بنابراین جوانان در گسست از ارزش‌های گذشته، به سمت مصرف‌گرایی و مدگرایی که وجوه منفی نظام فرهنگ جهانی است گرایش پیدا می‌کنند؛ در این زمان جامعه و خانواده درصدد اصلاح جوانان به روش‌های سنتی با آنان برخوردهای ناصحیح انجام می‌دهند و در نتیجه جوانان از خود پرخاشگری نشان می‌دهند. هرچه این برخوردهای ناصحیح، تنبیه، سرکوب و نپذیرفتن جوانان بیشتر شود، روحیه مقاومت و حتی تنفر و انزجار از خانواده و مدرسه و جامعه در بین جوانان بیشتر شکل می‌گیرد و در ادامه به پرخاشگری کشیده می‌شود».

پرخاشگری و نظام آموزشی

تنهایی و همکارانش در پژوهش خود به نتایج قابل توجهی دست یافته‌اند. نتیجه‌ تحقیقات آنها در زمینه‌ پرخاشگری در میان دختران جوان و نوجوان نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین مسائل تأثیرگذار بر میزان پرخاشگری جوانان، ساختار و کارکرد نظام آموزشی کشور است. اکثر جوانانی که در این پژوهش مورد سنجش قرار گرفته‌اند، عواملی مثل «ترس از آینده شغلی پس از تحصیل، عدم تناسب محتوای دروس با نیازهای جوانان و عواملی از این دست را در افزایش میزان پرخاشگری جوانان مؤثر دانسته‌اند».

یکی از آرمان‌ها و اهداف نسل جوان، یافتن شغل مناسب و ساختن آینده‌ای مطمئن از این طریق است. یکی از مهم‌ترین راه‌های دستیابی به این هدف در دهه‌های اخیر، تحصیلات دانشگاهی بوده است. اما به نظر می‌رسد در حال حاضر جوانان از این طریق نیز نمی‌توانند آینده‌ شغلی مطمئنی را برای خود تصور کنند. با وجود افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها، گویی بازار کار نیازمند فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیست و آنها نمی‌توانند پس از دریافت مدرکشان از دانشگاه، شغلی متناسب با رشته‌ تحصیلی خود بیابند. این مساله نوعی احساس ناکامی در میان جوانان پدید می‌آورد که خود زمینه‌ساز رفتار پرخاشگرانه از سوی آنهاست.

پرخاشگری و وضعیت اقتصادی

فقر و وضعیت نامناسب اقتصادی همواره می‌تواند یکی از عوامل زمینه‌ساز پرخاشگری در هر جامعه باشد. دستیابی به بسیاری از آرزوها و اهداف، نیازمند برخورداری از وضعیت مناسب مالی و اقتصادی است. کسانی که به خاطر فقر اقتصادی از پیگیری و رسیدن به آرزوها و خواسته‌هایشان بازمی‌مانند، پتانسیل فراوانی برای ابراز خشم و پرخاشگری دارند.

جوانان معمولا در همه جوامع در وضعیت اقتصادی نامعینی قرار دارند. آنها در سنینی هستند که هنوز امکان دست‌یافتن به موقعیت شغلی و مالی مناسب و مطمئن برایشان فراهم نشده است. اگر آنها به واسطه شرایط مطلوب اقتصادی خانواده یا هر دلیل دیگر، این امید را داشته باشند که بتوانند در آینده اوضاع اقتصادی بسامانی را برای خود دست و پا کنند، به کوشش برای دستیابی به این هدف ادامه خواهند داد. اما اگر در شرایطی قرار بگیرند که همه امیدها برای دست یافتن به چنین هدفی کمرنگ شود، آماده ابراز رفتار پرخاشگرانه خواهند بود.فقر همواره یکی از عوامل مهم شکل‌گیری خشم و خشونت بوده است. در سطوح پایین، فقر می‌تواند باعث ایجاد رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه در صحنه خانواده و جامعه شود و در سطوح گسترده‌تر به بزهکاری و انحرافات بزرگ‌تر بینجامد. وضعیت اقتصادی به عنوان یکی از عوامل بروز رفتار پرخاشگرانه در یافته‌های پژوهش محققان نیز به تایید رسیده است.

مقابله با پرخاشگری

رفتارهای پرخاشگرانه و عصبی جوانان و نوجوانان در خانواده و جامعه به هیچ وجه نشانه مطلوبی نیست. پرخاشگری نشانه‌ای است از اوضاع نابسامان فرهنگی و اجتماعی یک جامعه و گسترش آن در میان یک نسل، نشان‌دهنده آن است که نسل پرخاشگر دچار مشکلات اجتماعی فراوانی است که باید برای آنها چاره‌ای اندیشید.برخی از راهکارهای مقابله با پرخاشگری، نیازمند برنامه‌ریزی‌های کلان اجتماعی است که اندیشیدن به آنها از توان افراد و خانواده‌ها خارج است، اما خود فرد و انبوه جوانانی که در معرض پرخاشگری هستند نیز می‌توانند در پیشگیری از وقوع یا کاهش آسیب‌های آن مؤثر باشند.

تلاش جوانان و خانواده‌هایشان در آموختن و به کار بستن واکنش‌های عقلانی و منطقی در برابر دشواری‌ها و مشکلات زندگی، به جای واکنش‌های احساسی و هیجانی می‌تواند تا حدی از شکل‌گیری و گسترش رفتارهای پرخاشگرانه بکاهد. واکنش‌های عقلانی، آموختنی‌اند و در درجه نخست، این خانواده‌ها هستند که می‌توانند فرهنگ و مهارت تفکر عقلانی برای مدیریت مشکلات را به فرزندانشان بیاموزند.

سالار کاشانی